بالغ » سکس با فیلم سوپر خارجی با کیفیت مامان
زن و شوهر دوست داشت در مورد موضوع کروز بزرگ خیالبافی, اما این فانتزی بالا نیست. همه چیز در زندگی برای همیشه با سفر به طبیعت با خانواده یکی از بستگان شوهرش تغییر. آیا همسر بی گناه به مقاومت در برابر گمراه با تجربه . چطور شروع شد ؟ شاید, ما به همه آنها آمده به تدریج. زندگی به آرامی آماده, ما را هل می دهد, و در حال حاضر ما چه هستیم . در حالی که این داستان بی شرمانه نیست ، احتمالا با سگ ما آغاز شده است. من و همسرم در یک خانه خصوصی زندگی می کردند, با ما در حیاط و در آتشفشان سگ ما زندگی می کردند. سالم, سگ کرکی, اجداد آن قطعا چوپان قفقازی حال, خوب, و ظاهرا این مخلوط کردن بسیاری از دیگران. ایستاده در آخرین پاهای خود را, او به عنوان بلند به عنوان من بود. همسایگان ما از آن می ترسیدند ، که به نوعی شکسته می شود ، و ما خودمان صادق باشیم ، اگر چه او نگرش آرام داشت. و همسایگان ما یک تماس کوچک. همچنین یک موجود خسته کمی شایان ستایش است که همیشه تلاش می کند به خارج و پوست خشونت. او در حال اجرا بود در اطراف و پریدن از در حیاط خلوت ما, التماس برای خرابه. بنابراین یک روز ما در خانه نشسته با همسر من و ما این فریاد کمی از پهلو گرگ ما را بشنود. خوب, منظور شما شیر آب! اون جنده رو توي کاسه ما گرفت ، گازش گرفت. در حال حاضر به توافق با همسایگان خود را. ما داريم ميريم و نميتونيم بفهميم اين چطور ميتونه باشه نش با یک چهره بلغمی ایستاده, و پشت سر او در قلعه (شما نمی توانید بگویید در غیر این صورت) دو رگه همسایه است, معلق از آلت تناسلی خود. علاوه بر این ، بسیاری از اندازه های مختلف از سگ است که آن را حتی نمی رسیدن به زمین با آخرین پاهای خود را ، اما تنها با انگشتان پا از پاهای جلو آن ، تلاش برای آرام کردن وجود دارد. همانطور که ما با همسرم ایستادیم ، ما در مورد چگونگی کمک به "همسایه" او فکر کردیم ، گره ظاهرا کمی خوابید و صدای آلت تناسلی متورم آبی قرمز را خراب کرد. این همسایه تق و لق در پایان زد به لیسیدن "زخم" اما ما به خانه رفت و از صحبت کردن در مورد این که آیا مرد مرده یا سگ چوپان می میرند. منظورت مرده؟ گمشو! روز بعد, او فرار به ما و برای فریاد زد 10 دقیقه در قلعه با او . و سپس او را نگه داشته در حال اجرا. درست است من آنها را پیدا کنید در طول مراحل خود را, من نمی دانم چگونه او موفق به رسیدن به جایی که او قرار بود به همسرش یک بار دیدم این روش از آغاز تا پایان زمانی که من در محل کار بود. پس از این مورد برای اولین بار با شوهر مکالمات شروع چگونه "همه چیز" وجود دارد کشیده است و آنچه یک زن باید احساس در همان زمان. همسر من من را متقاعد کرد ، اما نباید چیزی دلپذیر باشد ، او ادعا کرد که تمام انتهای عصب تقریبا در ورودی است، و این تنها آسیب و یا حتی چیزی را شکستن. و من سگ ما به عنوان مثال داد, به طوری که دو رگه نمی خواهد با همسالان خود اجرا به فاک, اما فرار به خود ما. من دانلود پورنو, هر دو با مردان با اعضای باشگاه, و از اپرا "مشت کردن", که در آن زنان کشیده و فیلم سوپر خارجی با کیفیت اشیاء شگفت انگیز کشیده. چنین مکالماتی ما هر دو ، جنس ما را آغاز کردیم ، پس از آن ارگاسم روشن تر و مکرر تر شد. به تدریج ، فانتزی یک مرد با یک خروس بزرگ در اتاق خواب ما ثابت شد. در زندگی روزمره ، همسر من همچنین ادعا کرد که آلت تناسلی "متوسط" من برای او مناسب است ، اما در طول رابطه جنسی ، او دوست داشت با من فانتزی کند. ما حتی یک کیر مصنوعی که یک و نیم برابر اندازه آلت تناسلی من اما همسر من آن را دوست ندارم و پس از دو یا سه با استفاده از آن جمع آوری گرد و غبار در گنجه. به او بپرسید که دقیقا چه چیزی اشتباه است او قرار داده ضخیم دستکش در دست او (که با او شستن ظروف) و masturbated برای من به طوری که من درک می کنم که زندگی احساس می کند کاملا متفاوت است. مثال مثل این بود ، اما من اصرار نکردم-من آن را دوست ندارم ، من آن را دوست ندارم. بتدریج, توهمات ما آرام تر شد, بیشتر شبیه برنامه های واقعی برای پیدا کردن و سعی کنید. اما هنگامی که شور و هیجان رفته بود ، جهان نمی خواست در مورد یک سوم را بشنود. او گفت که او به طور کامل با همه چیز راضی بود. اما واضح است که درخواست با تخیل ما به فضا فرستاده شد ، به کتاب آدرس رسید ، و زندگی خود چیزی بود که ما جرات نکردیم . آن را در اواسط جولای زمانی که به طور ناگهانی و غیر منتظره برای اولین بار در کلاس و سپس بر روی گوشی پسر عموی من Pashka به نظر می رسد, من حتی نمی دانند که چگونه ما آنها را ببینید. من به یاد داشته باشید زمانی که او در مدرسه قایقرانی شد, حال نوعی از رتبه, به طور مداوم در مسابقات پریدن بود, خوب, و یک بچه بسیار سالم در طول سال های خود بود. سپس او به طور ناگهانی از دید من بدون ورود به موسسه ناپدید شد. این فقط یک بازسازی بود, همه به عنوان بهترین آنها می توانند در حال چرخش بود. پسر بالغ و سالم بود, بدیهی است که او نیز در حال چرخش بود. حتی پدر و مادرش نمی دانستند که به کجا نگاه کنند ، اما آنها گفتند که گاهی اوقات از اسپانیا نامیده می شوند. کسی گفت که Pashka مشغول به کار در اسپانیا در یک سایت ساخت و ساز کسی گفت که او وجود دارد در مافیای روسی و کسی بود که در زندان و در همه حال فقط خجالتی به اعتراف به پدر و مادر خود را. دفعه بعد که من در مورد او شنیده, سال ها بعد بود, او در حال حاضر در حومه زندگی می کرد, یک زن با یک کودک برای بار دوم ازدواج کرد و به کار می رفت در مسکو. سپس او در کلاس ها ظاهر شد ، با عبارات عمومی مطابقت داشت ، و دوباره همه زندگی خود را دارند.و در حال حاضر او به طور ناگهانی اعلام کرد که او می خواهد برای نشان دادن همسرش میهن خود, برای آمدن به دیدار بستگان . اوضاع چطوره؟"